نشست مجازی با عنوانمکتب جنوب ادبیات عینیت گرا در اهواز برگزارشد
به گزارش شاتر عکاسی، به گزارش خبرنگار خبرنگاران در خوزستان، آرش آذرپناه نویسنده خوزستانی در نشست مجازی با عنوانمکتب جنوب ادبیات عینیت گرا از سری برنامه های جنبی نمایشگاه مجازی کتاب تهران در اهواز گفت: ادبیات جنوب از بُعد ادبی معمولا حیطه ای فراتر از خوزستانی است که به آن وابسته هستیم و بخشی از ساحل خلیج فارس و جنوب استان فارس را هم در برمی گیرد که ویژگی های مشابه و تفاوت های آشکار دارند.
آذرپناه با اشاره به تاریخچه مکتب جنوب خاطرنشان کرد: در داستان خوزستان، داستانِ روستایی ریشه محکم و عمیقی دارد که کمتر در داستان فارس و بوشهر شاهد آن هستیم. هرچند در داستان فارس استادامین فقیریبه عنوان کسی که اولین داستان های کوتاه روستایی را نوشت، معروف است اما در داستان بوشهر از دهه 30 تا به امروز و نیز داستان هرمزگان بیشتر با یک نوع داستان ساحلی روبه رو هستیم که به آداب و رسوم ساحل نشینان وابسته است و با ادبیات روستایی که در خوزستان بوده و استاد فقیری به آن پرداخته است تفاوت دارد.
مولف شماره ناشناس ادامه داد: ورود شرکت نفت به ایران و جنوب منجر به ایجاد یک فرهنگ تازه در ادبیات خوزستان به عنوان مهم ترین بخش داستانی عینی گرای جنوب شد. این فرهنگ ما را با دو دسته داستان روبرو می نماید. دسته اول داستان هایی که ویژگی داستانی خودشان را از قصه های کهن منطقه گرفته اند و دسته دیگر، داستان هایی که ویژگی های عینی خود را از وقایع پس از ورود شرکت نفت وام گرفته اند. داستان هایی که ویژگی های اساسی خود را از داستان کُهن جنوب می گیرند؛ بیشتر داستان های روستایی هستند. به جز فقیری که در استان فارس در سال 47 معروف به بنیانگذار داستان روستایی است، دو نویسنده خوزستانی با نام های منوچهر شفیانی و بهرام حیدری به عنوان نویسندگان روستایی نویس خوزستان و ادبیات جنوب مطرح هستند.
این پژوهشگر خوزستانی افزود: افرادی همانند: ابراهیم گلستان، نجف دریابندری و صفدر تقی زاده که از استان های مجاور به خوزستان آمده و جذب شرکت نفت شدند، توانستند کتاب های ادبیات آمریکایی و اروپایی و مجلات خارجی را به فارسی ترجمه نمایند و اولین مترجمان مدرن ایران بودند. اولین کسی که همینگوی را به فارسی ترجمه کرد ابراهیم گلستان بود. او با توصیف ساده و عینی از داستان ،جنبشی را در داستان فارسی دهه 40 به وجودآورد.
نویسنده یاسمن های زنانه ادامه داد: معجزه نفتی در ادبیات داستانی جنوب دو وجهه ایجاد کرد: یکی بروز نهضت ترجمه مدرن و دیگر تناقضی که در زندگی ایران بود. بیشتر نویسندگانی که در صنعت نفت کارکردند، تحت تاثیر صنعت نفت به مدرنیسم روی آوردند و نیز به خاستگاه های قصه های جنوب هم توجه کردند. مکتب جنوب علاوه بر مدرنیسم و عناصر شگرفی که در مدرنیسم دارد از عناصر شگرف بومی هم استفاده می نماید، به همین دلیل مکتب عینی جنوب را اولین رئالیسم جادویی ایران دانستند.
آذرپناه گفت: خاستگاه رئالیسم جادویی دنیا، آمریکای لاتین با ظهور افرادی مثل مارکز است و خاستگاه داستان عینیت گرا با فاکنر گره خورده است. بر همین اساس نیز خاستگاه رئالیسم جادویی ایران در جنوب به ویژه در بوشهر و خوزستان است.
وی سه ویژگی داستان جنوب را: عینی بودن، با زبان مستقیم نوشتن و سرشار ازعناصر شگرف و در واقع غیررئالیستی بودن برشمرد و تاکیدکرد: این عناصر غیررئالیستی در یک داستان رئال بروز پیدا نموده است. زندگی جنوبی یک زندگی رئال است که وقتی ماجراهای آن را برای یک فرد شمالی یا تهرانی تعریف کنیم؛ باور نمی نمایند و آن را شبه افسانه می پندارند.
وی در انتها، اوج شکوفایی داستان کوتاه جنوب را در دهه 60 و بعد از انقلاب اسلامی دانست و گفت: این نوع ادبیات موضوع های شگرفی در خودش دارد و برای بسط و توسعه اش مجالی به زبان نمی دهد. عینیت جای ادبیت متراکم را می گیرد و ادبیت مکتب جنوب به جای زبان از تصویر بیرون می آید.
منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران